عزيزان من! كسي گمان نكند كه توطئه دشمن، با گذشت هجده سال از پيروزي انقلاب، تمام شد، نه! دشمن، با نظامي كه منافع نامشروع استكبار را در منطقه، از او گرفته است، آشتي نخواهد كرد، البته به زبان، چيزهايي اظهار ميكنند، ولي باطن، چيز ديگري است!
نظام اسلامي به همت والاي ملت ايران و آن رهبري الهي، توانسته است الگويي در دنيا درست كند كه امروز بسياري از ملتهاي مسلمان، به آن الگو نگاه ميكنند. شما خيال ميكنيد كه استكبار، از چنين چيزي به آساني ميگذرد؟ امروز در هر جاي كشورهاي غيراسلامي، هر ملت و هر جمعيتي كه ميخواهد عليه زيادهطلبيهاي استكبار جهاني اعتراضي بكند، با شعار شما ملت ايران حتي با تمسك به نام ملت ايران و به امام راحل اين كارها را ميكند!
آمريكا و ايادي استكباري و دنباله رو و جيرهخوارهايش، از اين نميگذرند، مبارزه ميكنند، توطئه، حيلهگري، و كيد و مكر ميكنند. مثل اين كه تا حالا در اين هيجده سال نكردند. البته كيد و مكر دشمن، در مقابل آگاهي و بيداري و حضور و فعاليت درست ملت و دولت، خنثي خواهد شد و اثري نميكند، اما بايد بيدار بود، بايد هوشيار بود، بايد رابطه را با خدا قوي كرد، بايد اخلاص را تقويت كرد.
من به شما عرض ميكنم كه توطئه دشمن در گذشته، يك تفاوت با امروز داشت، در گذشته توطئه دشمن، از روي بيتجربگي بود. يعني آمريكا، استكبار جهاني، كمپاني داروهاي بزرگ صهيونيست و امثال آنها كه ميخواستند با ملت و انقلاب ايران مبارزه كنند، از روشهاي سادهتري استفاده ميكردند كه براي همه، قابل افشا بود. مثلاً تحريك به حمله نظامي و راه انداختن جنگ، توطئه بود، اما همه، اين را ميشناختند، توطئه روشن ميشد، مردم بپا ميخواستند و مقابله ميكردند. يا مثل حمله آمريكاييها به صحراي طبس، يك كار آشكار بود و از اين قبيل، آنچه كه انجام دادند، محاصره اقتصادي، حملات تبليغي و غيره به مرور فهميدند كه نميشود ملت ايران و انقلاب اسلامي را با آن چيزها شكست داد.
اين تجربه موجب شده است كه روشهاي خودشان را پيچيدهتر كنند به همان نسبتي كه آنها روشها را پيچيدهتر ميكنند، ملت ايران هم بايستي هوشياريش را بيشتر كند، جوانها بايستي آمادگيشان را بيشتر كنند. نه آمادگي جنگي، چون حالا بحث جنگ نظامي نيست. البته آمادگي رزمي هم براي روز مبادا لازم است، اما آن چيزي كه براي همه لازم است، آمادگي معنوي، يعني آمادگي فكري، آمادگي روحي، آمادگي سياسي و حفظ وحدت، اتصال و ارتباط نيروها با يكديگر، ارتباط مستحكم و دوستانه ملت و دولت، و شناختن چهره دشمن در هر لباسي است. دشمن با شكلهاي مختلف خود را به مقابله با انقلاب ميكشاند. هميشه با لباس نظامي وابسته به فلان دولت بيگانه، جلو نميآيد. چندي قبل، در يكي از اجتماعاتي كه در باره انقلاب و خطرات انقلاب براي استكبار، در يكي از كشورهاي بيگانه تشكيل شده بود، بعضي از كساني كه در آن جا سخنراني كردند، گفته بودند كه انقلاب اسلامي، به وسيله روحانيت و به پشتيباني جوانهاي حوزه و دانشگاه پيش رفت و به طور كلي با تكيه به جوانها پيش رفت، براي زدن و كوبيدن انقلاب هم بايد از همين وسيله استفاده كنيم! بايد سراغ حوزه و دانشگاه برويم، بلكه از آن طريق بتوانيم اين انقلاب را ضربه بزنيم! غافل از اين كه حوزه ما بيدار است، دانشگاه ما بيدار است، بزرگان ما بيدارند.
كساني كه توطئه ميكنند، ملت ايران را بد شناختهاند! در اين توطئهاي كه اخيراً نشانهاي آن را مشاهده كرديد كه من مايل نيستم در جزئيات اين گونه چيزها وارد بشوم دلم نميخواهد از كساني اسم بياورم، اما اصل قضيه را ملت ايران، بايد درست توجه كند و اعماق توطئه را بداند.
عزيزان من! ما در شناختن دشمن، دچار اشتباه نخواهيم شد، اين را دشمن بداند! خيال نكند كه اگر آمدند و چند نفر آدم سادهلوح و معمم را وادار كردند كه حرفي بزنند، ما اشتباه ميكنيم و خيال ميكنيم كه دشمن ما اينها هستند! اينها كسي نيستند! دشمن، خود را پشت پرده پنهان ميكند، دشمن كه جلو نميآيد، خود را نشان نميدهد، دشمن سعي ميكند شناخته نشود! آن كسي كه سينه سپر ميكند و به خيال خود جلو ميآيد، يك عامل است، ممكن است خودش هم نداند عامل است!
امام بزرگوار، مكرر ميفرمودند گهگاهي دشمن با ده واسطه، يك نفر را تحريك ميكند كه حرفي بگويد، يا كاري را انجام دهد! اگر شما بخواهيد دشمن را بشناسيد، بايد ده واسطه را طي كنيد و برويد. دشمن انقلاب در ايران يعني ايادي استكبار جهاني راحت ميتوانند ده واسطه را پيدا كنند و خودشان را در حوزه قم، به بيچارهاي برسانند و او را به حرفي، به گفتهاي و به يك موضعگيري غلط و ناشيانه، وادار بكنند! اين قدرها در كشور، ورشكستگان سياسي، ضربت خوردههاي از انقلاب، تودهني خوردههاي از همين بسيج، ضربتخوردههاي از دادگاههاي انقلاب، ساواكيهاي قديم و كساني كه اميدشان به اين بود كه نظام مزدور و ظالم گذشته بماند و آنها از آن استفاده كنند و محروم ماندند، اين قدرها هستند كه واسطه بشوند تا آن ده واسطه را درست كنند و خبر غلط و حرف دروغي را به فلان آدم بيچاره و مفلوكي بدهند! او خيال كند كه اوضاع و احوال به صورتي است كه بايد حالا حرفي زد، خودش و ديگران و زن و بچه خود را به بلا بيندازد!
بايد هوشيار بود، من اميدوارم كه ملت ايران در شناخت دشمن، اشتباه نكند و دشمن را بشناسد، دشمن، استكبار جهاني و آمريكاست، دشمن، صهيونيستها هستند. دشمن براي مبارزه با انقلاب، انواع و اقسام روشها را تجربه كرده است. اين دفعه به خيال خود خواستند روش مؤثرتري را تجربه كنند و آن، هدف گرفتن رهبري است! يقيناً بعد از مطالعه زياد و با اطلاع از اوضاع و احوال گوناگون و البته خبرهاي راست و دروغ توانستهاند به اين نتيجه برسند كه بايد رهبري را هدف قرار داد! حالا چرا؟ براي خاطر اين كه ميدانند در كشور، اگر يك رهبري مقتدر وجود داشته باشد، همه توطئههاي آنها نقش برآب خواهد شد، والا اينها با شخص، طرف نيستند!
شخص براي اينها مهم نيست، هر كس باشد. كما اين كه همين كساني كه امروز به اين زبان خشن حرف ميزنند و اين طور ناجوانمردانه سيل تهمت و افترا را روانه ميكنند مگر با امام، طرف نشدند؟ همين افراد با امام هم طرف شدند، دل امام را خون كردند، كه امام در آن نامه، به آن اشاره كردند! همين كارها را با رهبري ميكنند، چون ميدانند رهبر در جامعه اسلامي و ايران اسلامي، گرهگشاست.
رهبري، يعني آن نقطهاي كه هر جا دولت هر دولتي مشكلي داشته باشد، مشكلات لاعلاج دولت به دست رهبري حل ميشود. توجه كنيد. هرجا كه تبلغات دشمن كاري كند تا مردم را به دولتها بدبين كند، اين جا نقش رهبري است كه حقيقت را براي مردم، روشن و توطئه دشمن را برملا ميكند. اين چند ساله نديديد كه در باره دولتها، دولتمردان و مسئولان چه ميكردند و چگونه سعي ميكردند كه تبليغات دروغ و ترفندهاي گوناگون را رايج كنند، تا مردم را مأيوس كنند!
آنجايي كه ميخواهند مردم را مأيوس كنند، رهبري است كه اميد به مردم ميدهد. آنجايي كه ميخواهند يك توطئه سياسي بينالمللي براي ملت ايران به وجود بياورند، رهبري است كه قدم جلو ميگذارد و تماميت انقلاب را در مقابل توطئه قرار ميدهد مثل همين قضيه اخير اروپا كه ملاحظه كرديد و دشمن را وادار به عقبنشيني ميكند. آنجايي كه ميخواهند در بين جناحهاي گوناگون مردم، اختلاف ايجاد كنند، رهبري است كه مايه الفت و مانع از تفرقه ميشود.
آن جايي كه ميخواهند صندوقهاي انتخابات را خلوت كنند و مردم را از حضور در پاي صندوقها و رأي دادن مايوس كنند، رهبري است كه به مردم، الگو ميدهد ميگويد كه انتخابات وظيفه است. مردم اعتماد ميكنند وارد ميشوند و حماسه عظيمي ميآفرينند. آن جايي كه جايگاه ابراز نظر مردم در مسايل انقلاب است، چشم مردم به دهان رهبري است.
در زمان امام راحل«ره»، اين را بارها تجربه كردند و به لطف پروردگار، تودهني خوردند. بعد از رحلت امام راحل هم با كمك مردم، با همت و با همكاري مردم، دهها بار با همين كيفيت و همين شيوه، پيوند جوشيده استوار ميان مردم و رهبري، توانسته است مشت محكم به دهان دشمن بزند، لذا بسيار طبيعي است كه با رهبري، بد باشند و كينه عميق داشته باشند، جاي تعجبي ندارد. البته رهبري مقتدر اگر يك رهبري بيحال، بيجان و بيحضوري باشد كه نه جايي خبر دارد و راحت ميشود ذهنش را عوض كرد، راحت ميشود او را به اشتباه انداخت چنين رهبري ضعيفي، خيلي برايشان اهميت ندارد، اما البته اگر قرار شد رهبري مقتدري كه اسلام ميگويد، مردم ميخواهند، انقلاب طلب ميكند و قانون اساسي حكم ميكند، باشد، با آن مخالفند! حق دارند مخالف باشند، من تعجب نميكنم از اين كه اينها رهبري را هدف قرار بدهند!
خوب، البته ملت بيدارند، علما، بزرگان و مسئولان كشور به فضل پروردگار، در نهايت هوشياري عمل كردند مثل هميشه تا ديدند كه توطئه است، اقدام كردند. البته سخنراني در دنيا زياد است، شبنامه در دنيا زياد است، حرف نادرست، تهمت و افتراء و دروغ، كم نيست، اما هر شايعهاي به وسيله دشمن نيست. آن شايعهاي كه توطئه دشمن است به وسيله انسانهاي خبير و بصير شناخته ميشود.
اول كسي كه در مقابل اين حرفها در اين چند روز اين يكي دو هفته وارد ميدان شد و حرف زد، رييسجمهوري عزيزمان جناب آقاي خاتمي بود. در مصاحبه خود به شكل بسيار دقيق و هوشمندانه، آنچه را كه ميخواستند در ذهن مردم القا كنند، ايشان از ذهن مردم، پاك كرد. رفت و در مقابل اين توطئه قرار گرفت، آنها هم خيلي عصباني شدند.
بعد از انتخابات رياست جمهوري امسال كه براي مردم، يك حادثه شيرين بود سي ميليون جمعيت در انتخاباتي شركت كنند. رييسجمهوري را با بيست ميليون رأي انتخاب بكنند. بعد دولت تشكيل بشود، مجلس شوراي اسلامي به تمام وزرا رأي بدهد، وزراء بدون هيچ دغدغهاي در سرتاسر كشور مشغول كارشان بشوند و به موقع گزاش بدهند، چيزهاي شيريني است. به همين نسبت براي دشمن، تلخ بود. نتوانستند تحمل كنند فهميدند كه اين انسجام، اين حركت صحيح و عمومي مردمي كانوني دارد. كانون آن، اعتقاد است، خواستند اين اعتقاد، اين ايمان و اين همبستگي مردم را از بين ببرند، اين طور وانمود بكنند كه در نظام جمهوري اسلامي، تشتت است!.
الان كساني كه به راديوهاي بيگانه گوش ميدهند كه غالب اين تحليلهاي غلط هم از راديوهاي بيگانه است متاسفانه آدمهاي سادهدل، عين همان را كه دشم القا و پول خرج ميكند تا آن را به ذهنهاي مستمعين خود برسانند، قبول ميكنند! اگر كسي به اين راديوها گوش بدهد، خواهد ديد كه غوغا ميكنند تا ثابت كنند الان در نظام جمهوري اسلامي، اختلاف، دودستگي، دو جريان و دشمني هست، همديگر را تحمل نميكنند.
بيچارهها! نه ملت ايران را شناختيد، نه انقلاب را شناختيد، نه روحانيت را شناختيد، نه مسئولان را شناختيد، با همين جهل و بيخبري بود كه در انقلاب شكست خورديد! با همين جهل و تحليل غلط بود كه هجده سال است داريد شكست ميخوريد! به فضل الهي با همين اشتباهي كه ميكنيد، در اين دفعه هم به دست مردم شكست خورديد و تا آخر، هميشه شكست خواهيد خورد!
دشمن سعي كرد، بگويد دو جريان است، با هم مخالفند و بر سر اختيارات، با هم اختلاف دارند، نخير، ايشان در مصاحبه، قشنگ تشريح و روشن كردند. معلوم شد كه روابط، كاملاً تعريف شده و مشخص است. همه ميدانند كه تكليف و وظيفهشان چيست. با همكاري و با محبت، كارهاي خودشان را پيش ميبرند. دشمن، اين جا ناكام شد! بعد هم بزرگان و مراجع عظام قم ايستادند.
يكي از بركات مهم الهي براي اين كشور، وجود مراجع آگاه است مرجع تقليد آگاه براي مردم، از هر نعمتي بالاتر است. مرجع تقليد آگاه، مرجعي كه فريب نميخورد، مرجعي كه ذهن او را تبليغات دشمن نميسازد، مرجعي كه تحليل سياسي خود را از راديوي اسرائيل نميگيرد، خيلي ارزش دارد. ديديد كه مراجع، چه طور در مقابل اين زمزمهها و شايعههاي دشمنساز ايستادند، بعد هم حوزه و روحانيت قم، بعد هم شهرهاي مهم و مختلف كشور، موضع خودشان را مشخص كردند. معلوم شد كه ملت ايران، بيدار است. انصافاً، هم ملت، هم مسئولان و خود روحانيون، موضع بسيار خوبي نشان دادند. من از يكايك آنها تشكر ميكنم. نه به خاطر شخص، عزيزان من! اين جا مسئله شخصي نيست. من هم يكي از شما، از نظام اسلامي، از رهبري اسلامي و از ولايت فقيه به عنوان ستون فقرات اين نظام، بايد دفاع كنم، وظيفه من است. تكليف شرعي است. مساله شخصي نيست. به خاطر مسئوليت سنگيني كه من دارم، از همه كساني كه در اين برهه، قدم در ميدان گذاشتند، تا حرف دشمن را در گلوي او خفه كنند و مشت به دهان دشمن بكوبند، صميمانه تشكر ميكنم.
و همين جا ميخواهم از همه خواهش بكنم كه ديگر اين راهپيماييها را متوقف كنيد، بس است. وقت براي حضور در صحنه و در ميدان، در راهپيمايي براي مسايل و قضايايي كه هميشه اين ملت با آن مواجه است، بسيار است، لزومي ندارد كه اين راهپيماييها ادامه پيدا بكند. در هر جاي كشور، من خواهش ميكنم ديگر راهپيمايي نكند. البته گويندگان و نويسندگان، بايد ذهنها را روشن كنند، تكليف هدايت مردم، يك تكليف الهي است. در اين قضيه، ممكن است بعضي تصور كنند كه به شخص، ظلم شد، اگر در اين مساله به شخص من ستمي رفته باشد و كسي ظلمي كرده باشد، من از حق شخصي خودم به طور كامل ميگذرم، هيچ شكايتي از هيچ كس ندارم.
البته امام بزرگوار«ره» در طول ده سال، خيلي حرفها داشت كه بعضي از آنها را به مردم گفت، خيلي را هم به مردم نگفت! اما هم حرفهايي داريم كه اگر خداي متعال در پيشگاه خودش اجاه نطق داد، با خود او در ميان خواهيم گذاشت، لزومي ندارد كه انسان، همه چيزها را بگويد! من مساله شخصي در اين قضيه ندارم، اما از حق مردم مطلقاً اغماض نخواهم كرد.
آن كساني كه خواستند خاطر مردم را مغشوش، ذهن مردم را خراب و امنيت مردم را به هم بزنند، به خيال خود خواستند مردم را در مقابل يكديگر قرار بدهند و صفوف را از هم جدا بكنند، اينها به مردم خيانت كردند، به انقلاب و به كشور خيانت كردند، بايد طبق قانون با آنها رفتار بشود البته در چارچوب قانون من خواهش ميكنم هيچ كار و هيچ حركت غيرقانوني نشود. هيچ كس از آحاد مردم درصدد برنيايد كه خودش برود و به خيال خود، كسي را مجازات كند، نه، به عهده قانون است.
البته به هيچ وجه نبايد انتقامگيري كرد، انتقام گيري چيزي نيست كه جايش اين جا باشد. انتقام را از دشمنان مستكبر، در جاي خود بايد گرفت. كساني كه از روي ناداني، نفهمي، هواي نفس زودگذر، هواهاي بشري ناشي از خصال زشت و بد، حسد و غيره اقدامي ميكنند شايسته اين نيستند كه كسي به فكر انتقامگيري از آنها بيفتيد، لكن قانون بايد اجرا بشود. اگر اين كارهايي كه بعضي كردند و ميخواهند باز هم ادامه بدهند من اطلاع دارم كه باز هم براي آينده، برنامههايي دارند غيرقانوني است، اگر خيانت به مردم است كه هست بايد مسئولان اجرايي و قضايي، وظايف خودشان را درباره اينها انجام بدهند، البته من اطلاع دارم كه انجام هم خواهند داد و هيچ گونه سستياي در اين زمينه وجود نخواهد داشت.
عزيزان من! آنچه مهم است، اين است كه همه آحاد ملت، بخصوص اعضاي بسيج، بسيج دانشآموزي، دانشجويي، كارگري، صنفي و عشايري، يگانهاي گوناگون بسيج و كساني كه جزو سازمان بسيج نيستند و در واقع همه و همه در پي انجام تكليف، حاضر و آماده باشند و خودشان را براي دفاع از اسلام و انقلاب آماده كنند.
دفاع هم هميشه، با آلات قهريه نيست، با تفنگ نيست، گاهي دفاع، با فهميدن است. گاهي دفاع، با زبان است، گاهي دفاع از حقيقت، با حضور در جايي است. شايد يكي از بزرگترين خدماتي كه انقلاب به ملت ايران كرد، اين بود كه ذهنها را باز كرد، ذهنها را سياسي كرد، چشمها را باز كرد و همه را با مسايل كشور آشنا كرد. اين آشنايي، اين بصيرت، بايد روز به روز بيشتر و زيادتر بشود. اگر اين بشود، دشمن هيچ كاري نميتواند انجام بدهد و بدانيد مسئولان كشور، همه آماده هستند براي اين كه وظايف خودشان را به بهترين وجهي انجام بدهند.
امروز مسؤولان قوه قضاييه، مسؤولان قوه مقننه، مسؤولان قوه مجريه، اعضاي هيأت دولت، شخص رييسجمهوري محترم، همه دستاندركاران نيروهاي نظامي و انتظامي و كساني كه در بخشهاي مختلف مسئولند، همه آماده هستند تا آن چه كه وظيفه الهي و اسلامي آنهاست، انجام بدهند، هيچ سستي و كوتاهي وجود ندارد و همه هم در يك جهت حركت ميكنند.
دشمن به اختلاف سليقه درباره فلان مسأله سياسي نگاه نكند و خيال كند كه بين اينها اختلاف است، نه، درباره مسايل اصلي جامعه، درباره ناموس انقلاب و مسايل اساسي اسلام، هيچ اختلافي بين اينها نيست، يكپارچه هستند و روحانيت معظم و بزرگان حوزه علميه هم مثل هميشه در جلوي صفوف قرار دارند و حركت ميكنند.بنده از خداي متعال هم خواستهام كه جسم و جان ناقابل من هم در همين راه و در خدمت اسلام و ملت ايران قرار بگيرد. آنچه در اختيار من وجود دارد و خداي متعال، به وديعه به من سپرده است، جسم و جان و نيروها و همه و همه، به فضل پروردگار در خدمت اين راه و در مقابله با دشمن خواهد بود.
دشمن بداند اين انقلاب اسلامي، همان انقلابي است كه تخت امپراطوري استكبار را لرزاند. با همان قدرت، با همان هيبت، با همان هيمنه و به فضل الهي با همان پيروزيها و پيشرفتهاست. بحمدالله نيروي عظيم جوانان هم در صحنه هستند. خداوند همه شما را حفظ كند، دلهاي نوراني شما را با انوار معرفت خود روشنتر و نوراني تر كند. انشاءالله به همه شما لطف و فضل خود را عنايت كند و وجود مقدس وليعصر ارواحنا فداه و عجلالله فرجه، از همه شما راضي باشد و روح مقدس امام بزرگوار، شما را مشمول دعاي خود قرار بدهد.
منبع :http://www.fatehnet.ir
سفر به قم همواره در نزد رهبر معظم انقلاب جایگاه ویژه ای داشته و ایشان در مدت رهبری خود بارها به این استان سفر نموده است.
اولین آن در 30 بهمن ماه سال 70 بود که ایشان به شهر مقدس قم سفر نمودند و با استقبال پرشور و بی نظیر مردم قم و علما مواجه شدند ایشان در این سفر با تاکید بر ضرورت تحول در حوزه های علمیه تاکید کردند: «امروز حوزهى علميه مثل گذشته جدا از مسائل و حوادث عالم نيست؛ امروز حوزهى علميه حقيقتى است كه با همهى دنيا - مستقيم و غيرمستقيم - مرتبط است؛ بنابراين، سخن از حوزهى علميه، بىشك با مسائل جارى جهان اسلام هم مرتبط است».
پي نوشت و منابع
1.پایگاه اطلاع رسانی و خبرگزاری ابنا، محمد بیدارمنش
تحليل پيام نوروزي مقام معظم رهبري در مورد سال جهاد سياسي و اقتصادي
تنظيم و ويرايش: سايت حرف آخر
رهبر معظم انقلاب با نامگذاري سال 92 به عنوان سال « حماسه سياسي و حماسه اقتصادي »، چشمانداز سال جديد را اميدوارانه و همراه با حضور جهادي ملت ايران در عرصههاي سياسي و اقتصادي توصيف كردند.
ايشان در بخشي از پيام نوروزي خود تاكيد كردند: لازم است كه هم در زمينهي اقتصاد، هم در زمينهي سياست، حضور مردم حضور جهادي باشد.
در عرصهي اقتصاد، به توليد ملي بايد توجه شود؛ همچنان كه در شعار سال گذشته بود. البته كارهائي هم انجام گرفت؛ منتها ترويج توليد ملي و حمايت از كار و سرمايهي ايراني، يك مسئلهي بلندمدت است؛ در يك سال به سرانجام نمي رسد. خوشبختانه در نيمهي دوم سال 91 سياست هاي توليد ملي تصويب شد و ابلاغ شد ــ يعني در واقع اين كار ريلگذاري شد ــ كه بر اساس آن، مجلس و دولت مي توانند برنامهريزي كنند و حركت خوبي را آغاز كنند و انشاءالله با همت بلند و با پشتكار پيش بروند.
در سخنان رهبر معظم انقلاب، اين نكته اساسي كه مورد تاكيد اقتصاد دانان است وجود دارد كه موضوع توليد ملي، يك امر بلندمدت است و سياست هاي حمايتي، و فضاي كسب وكار لازم براي آن، براي چند سال بايد ادامه يابد.
به عبارت ديگر، وقتي قانون حمايت از توليد ملي داريم، اين قانون قرار نيست فقط براي چند سال كه در تحريم هستيم يا مشكل ارزي داريم ادامه يابد، و بعد از اين كه درآمد ارزي حاصل از نفت افزايش يافت و محدوديت ها و افزايش هزينه هاي توليد حاصل از تحريم، برطرف شد، دوباره به مسير رشد واردات و رهاسازي توليد ملي برگرديم.
بلكه بايد توجه داشته باشيم كه سياست هاي حمايت از توليد و سياست هاي مكمل براي حمايت از توليد و اشتغال ملي، بايد چند سال پشت سرهم ادامه يابد تا اين اطمينان و اعتماد را به سرمايه گذار و توليد كننده بدهد كه مي تواند سرمايه گذاري كند و سازو كار توليد را فراهم كند تا كالاي ايراني به بازار عرضه شود و با واردات كالاي چيني و خارجي رقابت كند و مورد حمايت مصرف كننده ايراني و صادر كننده ايراني باشد تا سرانجام زمينه شكوفايي توليد داخلي را مانند كشورهاي صنعتي، فراهم آورد.
نكته مهم ديگري كه در اين زمينه در پيام مقام معظم رهبري وجود دارد، موضوع جهاد سياسي و حضور در انتخابات براي تشكيل دولت جديد است تا برنامه اجرايي كشور براي چهارساله يا هشت ساله آينده شكل بگيرد و با فشارها و تحريم هاي دشمنان مقابله شود.
ايشان تاكيد كردند كه در زمينهي امور سياسي، كار بزرگ سال 92، انتخابات رياست جمهوري است؛ كه در واقع مقدرات اجرائي و سياسي، و به يك معنا مقدرات عمومي كشور را براي چهار سال آينده برنامهريزي مي كند.
اين نكته نشان مي دهد كه دولت آينده، بايد مسير حمايت از توليد ملي و تقويت بنيان هاي توليد و اشتغال ملي را تقويت كند و حركتي كه امسال آغاز شده و قانون توليد ملي شكل گرفته است بايد حداقل در چهارسال آينده ادامه يابد تا سرمايه گذاري، توليد، اشتغال، بهبود كيفيت كالاي ايراني، رشد تقاضا و تمايل مصرف كننده ايراني و بازار صادراتي، را شاهد باشيم و در شرايط بالا رفتن نرخ ارز و كاهش واردات، توليد ايراني بتواند آينده اي درخشان و مطمئن براي خود پيش رو داشته باشد.
براين اساس، دولت آينده، با هر نگاه سياسي، چه اصول گرا چه غير اصولگرا، بايد رويكرد حمايت از توليد ملي داشته باشد، زيرا در شرايط تداوم تحريم ها و فشار دشمن، تداوم تورم و رشد نرخ ارز و كاهش درآمد نفت، و اثرات ضعف مديريت اقتصاد كشور در 8 سال گذشته، بايد مجموعه اي از سياست هاي مكمل توليد ملي و ابزارهاي اثرگذار را شاهد باشيم كه حداقل در يك دوره 4 ساله دولت آينده، ادامه يابد و با ثبات و مستمر باشد تا علامت درست و منطقي به عوامل توليد از كارگر و سرمايه گذار و مواد اوليه و... بدهد تا سمت و جهت شكوفايي اقتصاد را پيگيري كنند.
براي چنين منظوري، دولت آينده بايد با اعتقاد به توليد گرايي و تامين نيازها از داخل، و كاهش واردات و تامين مخارج كشور با درآمد ارزي موجود، بايد پايدار و استوار باشد و بخش هاي اقتصادي ومردم نيز با روحيه جهادي و حماسه ساز در عرصه سياست و اقتصاد، ايستادگي كنند تا كار رونق توليد و اشتغال پيش برود و با تكيه بر توان داخلي نيازها را تامين كنيم.
چنين روند و روحيه حماسي، قطعاً به ثبات سياست هاي مكمل و اثرگذار نياز دارد. يكي از مهم ترين اين سياست ها، قيمت گذاري درست است. زيرا اگر قيمت گذاري منطقي باشد، هر چند در ابتدا گراني موجب فشار بر مصرف و توليد مي شود اما به تدريج توليد كننده به خاطر سود موجود در بازار، سرمايه گذاري و توليد را افزايش مي دهد، كار بيشتري ايجاد خواهد شد و درآمد و حقوق و دستمزد، موجب رشد تقاضا و اشتغال مي شود و مصرف را بالا مي برد و در نهايت، بازار با افزايش عرضه كالا، به تعادل نسبي نزديك مي شود و كشور براساس نيازها و تلاش و كار وسرمايه خود، مشكلات را كاهش مي دهد.
اما اگر قرار باشد كه قيمت ها كنترل شوند و مانند 8 سال گذشته، نرخ ارز و كالا غير واقعي و پايين باشد و واردات روبه افزايش باشد نتيجه اي جز وابستگي بيشتر و كاهش توليد و اشتغال نخواهد داشت.
لذا حال كه در دوسال گذشته، شاهد افزايش قيمت ها و تورم بوده ايم بايد اين شرايط را به فرصت رشد توليد وسرمايه گذاري تبديل كنيم و همان طور كه مقام رهبري اشاره كرده اند، مردم ايران از اين فرصت تحريم ها وفشار دشمن بهره برده اند و آن را به فرصت و ورزيدگي تبديل كردند.
چنين روحيه اي كه در تفكر رهبران كشور و مردم ايران قرار دارد بايد ادامه يابد، و دولت جديد شرايط آن را فراهم كند.
مطمئناً ملت ايران همان طور كه در جنگ، در طول تاريخ، و در دوره سازندگي خود را نشان داده، در دوره تحريم، نيز آزموني ديگر را با سربلندي پشت سر خواهد گذاشت و از اين فرصت تاريخي براي ورزيده شدن وقوي شدن خود و اقتصاد استفاده خواهد كرد.
مقام معظم رهبري با اشاره به حركت رو به جلوي ملت ايران در سال گذشته به ويژه در مواجهه اقتصادي و سياسي با جهان استكبار، چشمانداز سال 92 را اميدوارانه و همراه با پيشرفت و تحرك و ورزيدگي و حضور جهادي ملت ايران در عرصه هاي سياسي و اقتصادي دانستند و تاكيد كردند: با اين نگاه، سال 92 را " سال حماسه ي سياسي و حماسه ي اقتصادي " نامگذاري مي كنيم. در عرصهي اقتصاد، گفتند و تصريح كردند كه ميخواهند ملت ايران را بهوسيلهي تحريم فلج كنند؛ اما نتوانستند ملت ايران را فلج كنند و ما در ميدانهاي مختلف، به توفيق الهي و به فضل پروردگار، به پيشرفتهاي زيادي دست پيدا كرديم
در زمينهي اقتصاد البته بر مردم فشار وارد آمد، مشكلاتي ايجاد شد؛ بخصوص كه اشكالاتي هم در داخل وجود داشت؛ برخي از كوتاهيها و سهلانگاريها انجام گرفت كه به نقشههاي دشمن كمك كرد؛ ليكن در مجموع، حركت مجموعهي نظام و مجموعهي مردم، يك حركت رو به جلو بوده است و انشاءالله آثار و نتائج اين ورزيدگي را در آينده خواهيم ديد.
براساس سخنان مقام رهبري، آن چه بايد در دولت آينده بيش از هر چيز مورد توجه باشد اين نكته است كه اشكالات و ضعف مديريت ادامه نيابد و سهل انگاري و كوتاهي از دولت و مسوولان را شاهد نباشيم. زيرا هر گونه ضعف مديريت، مسير رشد توليد را كند خواهد كرد.
لذا بايد دولتي و مديراني انتخاب شوند كه به بهانه تحريم، كوتاهي خود را توجيه نكنند و اعتقاد داشته باشند كه مي توان با مديريت وتلاش مردم و روحيه جهادي همان طور كه مقام رهبري تاكيد كردند، از دوره تحريم عبور كنيم وتوليد ملي را تقويت كنيم.
مقام معظم رهبري با توجه به ياس دشمنان تاكيد كردند: در عرصهي سياست، از يك جهت همت آنها اين بود كه ملت ايران را منزوي كنند، از جهت ديگر ملت ايران را دچار دودلي و ترديد كنند؛ همت آنها را كوتاه و ضعيف كنند. درست عكس اين عمل شد؛ در واقع عكس اين اتفاق افتاد. در زمينهي انزواي ملت ايران، نه فقط نتوانستند سياست هاي بينالمللي و منطقي ما را محدود كنند، بلكه حتّي نمونههائي از قبيل اجلاس جنبش غير متعهدها با حضور تعداد كثيري از سران و مسئولان كشورهاي جهان در تهران تشكيل شد و عكس آنچه را كه دشمنان ما ميخواستند، رقم زد و نشان داد كه جمهوري اسلامي نه فقط منزوي نيست، بلكه در دنيا با چشم تكريم و احترام به جمهوري اسلامي و به ايران اسلامي و به ملت عزيز ما نگريسته مي شود.
سال 92 برابر چشمانداز اميدوارانهاي كه به لطف پروردگار و همت مردم مسلمان براي ما ترسيم شده است، سال پيشرفت و تحرك و ورزيدگي ملت ايران خواهد بود؛ نه به اين معنا كه دشمنيِ دشمنان كاسته خواهد شد، بلكه به اين معنا كه آمادگي ملت ايران بيشتر و حضور او مؤثرتر و سازندگي آيندهي اين ملت به دست خودشان و با همتِ با كفايت خودشان انشاءالله بهتر و اميدبخشتر خواهد شد.
براساس اين سخنان رهبر انقلاب، بايد توجه داشته باشيم كه دو سال است كه مسير تحريم ها با وجود افزايش فشار دشمنان به پيش برده ايم و هر روز راهكار بهتري براي عبور از مشكلات و دورزدن تحريم ها و تقويت اقتصاد داخلي و رشد صادرات و پيشرفت ها شاهد بوده ايم.
لذا چهار سال آينده مي تواند فرصت شكوفايي اقتصاد ايران، تقويت استقلال سياسي سه دهه گذشته، و رشد توليد واشتغال ملي باشد و اگر روحيه جهادي اقتصادي و سياسي كشور در سال جاري ادامه يابد، تشكيل دولت و شرايطي را شاهد خواهيم بود كه با وحدت مردم، به بهبود فضاي كسب وكار و زندگي كمك خواهد كرد و در فضاي سياسي نيز پاسخي دندان شكن به دشمنان خواهد داد.
براين اساس، سال 1392 سال مهمي در تاريخ ايران خواهد بود زيرا در سخت ترين شرايطي كه دشمن تصور كرده است، ملت ايران ورزيده تر و چابك تر و آماده تر از هميشه با روحيه جهادي، سياست و اقتصاد را تقويت خواهد كرد و دولتي متناسب با نياز كشور را بر سركار خواهد آورد تا زمينه تقويت توليد ملي را فراهم آورد.../ بولتن نيوز
اهميت همگرايي در ايجاد حماسه سياسي و اقتصادي
نويسنده: حسين اندام
تنظيم و ويرايش: سايت حرف آخر
بر طبق نظريه همگرايي كلارك كر ، صنعتي شدن نيروي عمده شكل دهنده دنياي امروز است كه در راستاي آن، جوامع، از برخي جهات به يكديگر شبيه مي شوند. به عقيده او، "منطق صنعت گرايي" باعث مي شود توسعه اجتماعي، يك سلسله تغييرات معين در نهادهاي اجتماعي را پديد آورد. بعدها نظريه او به خاطر محدوديت هايش به چالش كشيده شد؛ از آن جمله كه هرچند صنعتي شدن تأثير فراگيري دارد، اما تنها يكي از تأثيراتي است كه به توسعه جوامع مدرن شكل مي دهد.
همگرايي را در هر دو منظر نامگذاري سال 1392 توسط رهبر معظم انقلاب چه از نظر منظر اقتصادي و منظر سياسي ميتوان مشاهده كرد. از منظر اقتصادي، نظريه همگرايي به يك رشته سياستهايي اطلاق ميشود كه محدوديتهاي تجاري و موانع و تبعيضات موجود بر سر راه روابط اقتصاد بينالملل را حذف و يا به حداقل ممكن تقليل دهد. هدف از همگرايي اقتصادي، گسترش توليد جهاني و به تبع آن، تخصص در توليد داخلي، كسب درآمدهاي ارزي، كاهش هزينههاي توليد در سطح منطقه، افزايش تجارت، صرفهجويي در منابع كمياب داخلي، توزيع بهينه درآمد، افزايش كارايي در توليد و تجارت، افزايش سرمايهگذاريهاي خارجي و استفاده از مزيتهاي نسبي ميباشد. البته از جهتي ديگر همگرايي اقتصادي به دنبال آزادسازي تجاري است و در نهايت ايده «جهاني شدن اقتصاد» را در سر ميپروراند. مي توان با پشت سرگذاردن تحريم ها و برقرري روابط مناسب بين المللي با كشورهاي دوست و كشورهاي اسلامي و علي الخصوص كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد كه ايران به عنوان رئيس آن مي باشد، با ايجاد همگرايي در تجارت بين المللي راه را براي شكوفايي اقتصادي هموار نمود. اكنون اتحاديه اروپا تنها بلوك اقتصادي و تا اندازهاي سياسي منطقهاي است كه نسبتاً از نفوذ و نقشآفريني آشكار جهاني برخوردار است. در حقيقت، روند همگرايي اقتصادي و سياسي موجود ميان دول اروپايي عضو اين اتحاديه، در مباينت با اصول و قواعد حاكم بر سياست بينالملل كه از بافت رئاليستي برخوردار هستند، به سر ميبرد. در بخش همگرايي اقتصادي، اتحاديه اروپا توانسته است در مقام يك قدرت جهاني ظاهر شده و به واسطه اين جايگاه، نقش مؤثر و تعيينكنندهاي در نظام تصميمگيري بينالمللي در قلمرو اقتصاد داشته باشد. هماكنون اتحاديه اروپا بزرگترين معاملهگر تجاري جهاني است. جنبش عدم متعهدها نيز مي تواند با استفاده از تجارب اتحاديه اروا و با استفاده از همگرايي منطقه اي در اقتصاد و سياست نقش مهمي در توسعه كشورهاي عضو ايفا كند.
از منظر سياسي بايد همه واحدهاي سياسي كشور و تمامي احزاب به طور داوطلبانه از اعمال اقتدار تام خويش براي رسيدن به هدفهاي مشترك صرفنظر كرده از يك قدرت فوق ملي به نام رهبري پيروي كنند. همچنين تعامل و ايجاد رابطه صلح آميز ميان اقشار مختلف جامعه و سياستمداران و احزاب مختلف در يك كشور و روابط بين المللي دولت با ساير كشورها در عصر كنوني كه بسياري از معادلات سياسي را متأثر ساخته و فاصلة ميان ملتها و دولت ها را به حداقل ممكن تقليل داده است، امري اجتناب ناپذير و از ضروريات مي باشد. بسياري از مسائل از جمله مسائل اجتماعي، اقتصادي و سياسي، زمينهساز اختلافاتي است كه مانع از همگرايي احزاب، رجال سياسي و قواي سه گانه است كه بايد با نگاهي ملي به مسائل از بروز اين اختلافات جهت رسيدن به همگرايي سياسي و اقتصادي جلوگيري نمود.
نامگذاري حماسه سياسي و حماسه اقتصادي توسط رهبر انقلاب به گونه اي هوشمندانه است كه پس از بررسي ها و به زعم نگارنده بدون همگرايي سياسي و برقراري شاخص هاي آن، همگرايي اقتصادي امكانپذير نيست. تجربه همگرايي هاي موفق و "مؤثر" نشان دادهاند كه قبل از آن، كشورها مبادرت به ايجاد همگرايي سياسي ميان خود مبادرت ورزيده و بسياري از اختلافات تأثيرگذار را حل و فصل نمودند و شايد به جرأت بتوان ادعا كرد كه بدون همگرايي سياسي، كشورها هرگز نخواهند توانست از همگرايي اقتصادي پايدار و دامنهدار برخوردار شوند. كشورهاي عضو « آ سه آن » قبل از ايجاد همگرايي اقتصادي، سال ها براي ايجاد يك همگرايي سياسي موفق تلاش كردند و بالاخره، پس از موفقيت نسبي در برقراري شاخص هاي همگرايي سياسي، يك همگرايي "مؤثر" اقتصادي را پايهريزي كردند. هر چند انديشه همگرايي از اوايل قرن نوزدهم در اروپا شروع شد ولي تا قبل از جنگ جهاني دوم، بسياري از موضوعات همگرايي منطقهاي محصول تفكر گروههاي سياسي بود. پس از جنگ، انديشة حكومت جهاني، ذهن بسياري از متفكرين و نظريه پردازهاي غربي را به خود مشغول كرد. اما امروزه، نظريه همگرايي را تنها در قالب يك نظريه سياسي نبايد پنداشت كه بايد بخش مهمي از راهبرد ديپلماسي كشورها باشد. همانگونه كه روابط اقتصادي و مبادلات انرژي سه جانبه ميان جمهوري اسلامي ايران، تركيه و جمهوري آذربايجان را مي توان نمونه اي از تلاش در جهت همگرايي اقتصادي تصور كرد كه منجر به روابط سياسي خوبي بين اين كشورها شده است.
دولت و ملت ايران با مبنا قرار دادن نامگذاري سال 1392 و در نظر گرفتن سياست هاي كلان و نامگذاري هاي چند سال اخير در خصوص مسائل سياسي و و اقتصادي همانگونه كه مصدق با ملي كردن صنعت نفت به يك حماسه سياسي و اقتصادي در تاريخ ايران معاصر دست زد دوره اي كه شرايط در آن بسيار مشابه با شرايط فعلي بود و تحريم نفت ايران از سوي انگليس منجر به آن شده بود كه شرايط اقتصادي كشور بسيار وخيم باشدو با تكيه بر شرايط منطقه اي و استعدادهاي موجود در ايران مي توانند زمينه ساز حماسه سياسي و اقتصادي در سال 1392 باشند. / رويش نيوز
حماسه سياسي و حماسه اقتصادي دو بال پرواز نظام
تنظيم و ويرايش: سايت حرف آخر
ترديد نبايد كرد كه يكي از ابزار تاثيرگذار و تعيين كننده در ارزيابي سياسي نظام ها و دولتهاي مستقر در حاكميت كشورها، پشتوانه مردمي و يا همان اصلي ترين سرمايه اجتماعي هر حاكميت است كه در تفسير دموكراسي آن در دو جلوه انتخابات و فراخوان هاي خياباني نظامها متجلي مي شود.
از اين لحاظ، ما چون بايد در سه ماهه آغازين و سه ماهه واپسين سال ۹۲ در عرصه سياسي بايد از دو قله مرتفع سياسي گذر كنيم، به شدت به شكل گيري حماسه سياسي نيازمنديم تا طي آن بتوانيم همراه با عبور از موانع و ركوردزني جديد، به پروژه بصيرتي كيفيت افزائي در گزينش و چينش انتخاباتي نيز بپردازيم و حماسه سياسي، در اصل هم حماسه حضور و هم حماسه شعور است.
در عرصه اقتصادي نيز ما قرار است يك سريال اقتصادي چندساله را به فينال برسانيم و نتيجه گيري كنيم و از طرفي مي دانيم كه يكي از مهم ترين مصاف نظام سلطه با ملت هاي مستقل، مصاف اقتصادي و به تنگنا بردن وضعيت معيشتي مردم و تشديد احساس ناامني زيستي است و رهبري معظم انقلاب با درك اين هدف دراز مدت از چند سال قبل به طراحي يك روند رو به رشد اقتصادي پرداخته تا دشمن نتواند به محاسبات يك طرفه اش دل خوش كند و به عبارتي طعم تلخ ناكامي را در حالي بچشد كه منتظر كاميابي است و از اين لحاظ، سال ۹۲ سال تكميل اين نهضت اقتصادي و تغيير وضعيت جاري است و اين امر بشدت نياز به شكل گيري يك حركت خارق العاده دارد كه ما از آن به حماسه اقتصادي ياد مي كنيم.
تفاوت حماسه با غيرحماسه :
وقتي مديريت ها و مجموعه هاي تحت امر دچار يكنواختي و ركود در فعاليت ها مي شوند، سازمان و نظام و حتي جامعه مورد نظر دچار پديده انفعالي روزمرگي مي شوند كه استمرار اين حالت مي تواند نظام مورد نظر را دچار خواب آلودگي و حمله ناگهاني خواب هاي زودهنگام نمايد.
حماسه ، مثل يك گام بسيار بلند، پرش و جهش و نقطه اوجي است كه مديران براي پوست اندازي از تن سازمان، از اين اتفاق استقبال مي كنند و به عنوان مثال مي توان گفت كه حضور در جبهه هاي نبرد، عليرغم شورانگيزي هاي اوليه مي تواند موجبات انفعال نيروها را فراهم آورد، اما عمليات ها، همان بسترهايي هستند كه خلق حماسه مي كنند و از نشدها، شد مي سازند و نمي گذارند حاصل سال ها تلاش سازماني و اجتماعي و غيره به باد برود و از اين نظر، حماسه، شوكي است كه به پيكره كم تحرك وارد مي شود تا موتورش را روشن كرده و پتانسيل هايش را احياء و شكوفا كند.
حماسه را مي توان شكل گيري يك هم افزائي ملي در عرصه هاي سياسي و اقتصادي تلقي كرد كه در سال ۹۲ ما بايد شاهد همزماني شكل گيري و تجلي آن باشيم و نگذاريم در جايي كه ما مي توانيم با يك ياعلي و يك ياحسين، عرصه و قله اي را فتح كنيم، با كم كاري و كم نقشي، فرصت هاي طلايي پيروزي را از دست داده و در حسرت آن غصه دار و اندوهناك شويم.
راهكارهاي عملياتي كردن اين نامگذاري هاي سالانه :
مردم و مسئولين دو عنصر تعيين كننده براي تحقق اين اهداف بزرگ اند، اگر چه نقش مردم، گسترده تر و جدي تر است و ما بايد در عملياتي ترين وجه آن به گسترش مشاركت مردم انديشيده و ريسك پذيري مردم را در قبول مسئوليت ها بالا ببريم.
اعتماد غالب به موسسات دانش بنيان، اصلاح قوانين دست و پاگير و توقف كننده، اعتماد به جوانان و ايجاد نهضت جوان گرايي در عرصه مديريت، آغاز اقدامات اصلاحي و جبران خطاها و خلاء هاي گذشته، بالابردن آستانه تحمل جامعه و حاكميت جهت كاهش اختلافات و رعايت اولويت پردازش ها و نيز بكارگيري همه طيف هاي خودي، افزايش بصيرت سياسي و بصيريت و مهارت مديريتي، تنوير افكار عمومي و رفع ابهامات و شبهات القائي و نيز كاهش تنش هاي رسانه اي مي تواند رئوس اولين راهكارها براي تبديل تلاش هاي جاري به حماسه هاي سياسي و اقتصادي باشد.
ويژگي هاي بارز در تحليل رهبري معظم انقلاب از سال ۹۱ :
نكته مهم نگاه تحليلي معظم له در ارزيابي سال ۹۱، پرهيز از سياه بيني و نگرش سياه و سفيد يا صفر و صد به اوضاع موجود است كه طي آن بر خلاف نگاه هاي تخريبي، نگاه حمايتي و مثبت انديشي توام با نقد را ارائه كرده و ضمن پذيرش وجود بعضي ضعف ها و اشتباهات، دستاوردهاي بزرگ سياسي و اقتصادي و علمي سال ۹۱ را نيز مورد شمارش قرارداده و با اشاره به تاثير عميق اين تجارب موفق در جهان اسلام متذكر شد، در حاليكه بخش قابل اعتنايي از ملتها و حتي برخي دولت هاي جهان به تجارب موفق و استثنائي جمهوري اسلامي عليرغم همه تحريم ها و كارشكني ها، افتخار مي كنند، ما نبايد منكر اين نقطه قوت ها از جمله دستيابي به تكنولوژي هاي ناب و استراتژيك باشيم كه انصافاً بسيار اتفاقات بزرگ بوده اند.
اقتدار سياسي و برنامه ريزي اقتصادي و نيز عزم جدي نظام براي استمراربخشي به مواضع قاطع خويش، نظام سلطه را مجبور به كوتاه آمدن و انعطاف پذيري در برابر ملت ما كرده و سرعت دستيابي ما را به حقوق مسلم ما افزايش مي دهد.
دنيا در تحليل مواضع رهبري معظم، عليرغم همه شيطنت ها و توطئه ها مجبور به عقب نشيني است و مي پذيرد كه سياست تحريم فلج كننده هم در برابر نظام رو به رشد و مستقل ما بي تاثير است و نمي تواند عزم جزم ملت ما را تحت تاثير قرار داده و دچار خلل و خدشه نمايد.
سخن پاياني :
ما بايد بپذيريم كه فصل الخطاب همه مسئولين و آحاد مردم رهبري معظم باشد و با كنار نهادن اختلافات، فرصت هاي موجود را طلايي كرده و از آنها بهره وري بهينه نمائيم و از طرفي بايد بدانيم كه نظام ما بخاطر ارتباط اعتقادي با مردم، با تحريم اقتصادي و تهاجم فرهنگي دچار فروپاشي نشده، اگر چه اذيت مي شود، اما اگر اتحاد و انسجام ما نهادينه شود و حضور مردم در صحنه ها، حضور حداكثري و بصيرتي باشد، اين نظام تا قيام قيامت بيمه و شليك هاي دشمن در او بي اثر خواهد ماند.
مردم ما بايد برنامه خواه و پيشينه طلب باشند و نبايد با توجه به تجربه تلخ انتخاباتي موسوم به فتنه ۸۸ يكبار ديگر فريب رنگ هاي مقدس و يا شعارهاي ملبس را خورده و به كساني اعتماد كنند كه در مدار اعتماد رهبري معظم نمي چرخند و مي خواهند خودشان را به عنوان جريان هاي موازي سياسي جامعه، قالب كرده و از كم اعتقادي برخي ها به اسلام بهره گرفته و موج سواري كنند. / بصير آنلاين
گسترش مشاركت سياسي لازمه ي حماسه سياسي
نويسنده: دكتر محمدحسين جمشيدي
تنظيم و ويرايش: سايت حرف آخر
زندگي انسان بر روي كرهي خاكي در عرصهي امور مشترك با ديگران يعني سياست عمومي يا امر سياسي كه همانا «امري است مرتبط با هر گونه اقدام يا شركت در سرنوشت مشترك خود و ديگران در جهت حفظ شئون و مصالح آدمي[1]» تاريخي است مركب از همكاري و ستيز يا به تعبيري «سلطه و همگونگي[2]» است. آنگاه كه نخستين بار انسان دريافت كه ميتواند با تجميع توان خود با ديگري بر آن ديگري فائق آيد يا با ديگري همراه گردد، مشاركت مطرح شد. نمونهي مشاركت را ميتوان در دولت شهرهاي اوليهي «سومر» و برخي ديگر از نقاط تاريخي ديد. همچنين اتحاديههاي اوليه مانند اتحاديهي «مادها» با ساير دولتها براي مقابله با «آشور[3]» نمونهاي ديگر از مشاركت است. از انباشت تجربهي تاريخي بشر در اين عرصه، مشاركت در مفهوم امروزي خود متبلور شد.
در جامعهي پس از انقلاب ايران اسلامي نيز با توجه به افزايش آگاهي عمومي از يك سو و با توجه به قانون اساسي و مكتب اسلام از سوي ديگر و بيانات و ديدگاههاي امام خميني(ره) حضور مردم در عرصهي سياست و مشاركت عمومي يا سياسي آنها مورد توجه و پذيرش قرار گرفت و بر آن بارها و بارها تأكيد شده است. به گونهاي كه امام خميني(ره) ميفرمايد: «امروز مسؤولين به عهدهي ملت است. ملت اگر كنار بنشيند ...، و اشخاصي كه نقشه كشيدهاند براي اين مملكت از چپ و راست، آنها وارد بشوند در مجلس، تمام مسؤوليت به عهدهي ملت است.[4]» براين اساس در اين نوشتار به اختصار به بررسي مشاركت و ابعاد آن ميپردازيم.
تعريف و چيستي مشاركت سياسي
«مشاركت» در لغت به معناي همكاري، شركت داشتن يا حضور داشتن است. (دهخدا، لغت نامه: مشاركت) فرهنگ انگليسي «آكسفورد»، واژهي «participation» را كه معادل مشاركت فارسي است به معناي «عمل يا واقعيت شركت كردن، بخشي از چيزي را داشتن يا تشكيل دادن» دانسته است.[5]
بر اين مبنا مشاركت سياسي در اصل به معناي شركت در امور عمومي همراه با احساس مسؤوليت مشترك است يا به تعبيري ديگر: مشاركت سياسي «تعهدي فعالانه، آزادانه و مسؤولانه» است كه به عنوان يكي از سازوكارهاي اعمال قدرت از درون جامعه بر ميخيزد.[6]
در نهايت ميتوان مشاركت سياسي را شامل هرگونه رفتار و عمل فردي يا جمعي دانست كه در راستاي همكاري و تعاون عمومي در عرصهي سياست صورت ميگيرد و هدف آن تحت تأثير قرار دادن قدرت، تصميمها و سياستگذاريهاي عمومي مانند انتخاب رهبران سياسي و يا اعمال نظارت برآنها و[7]... و به طور كلي هر آنچه به سرنوشت مشترك جمعي ارتباط دارد، ميگردد. مشاركت سياسي يك رابطهي سياسي است كه از دو عنصر انساني و وضعي تشكيل ميشود. از اين رو عناصر اساسي مشاركت عبارتاند از:
1) مشاركت كننده (انسانها يا مردم)؛
2) موضوع مشاركت (حقوق مردم).
به طور كلي در تبيين مشاركت سياسي در غرب دو نظريه مطرح شده است:
1 . نظريهي ابزاري مشاركت:
در اين نظريه مشاركت را وسيلهاي براي يك هدف يعني براي دفاع يا پيشبرد يك فرد يا گروهي از افراد در برابر جباريت و استبداد در نظر ميگيرند. آنها ميگويند كه افراد بهترين داور منافع خودشان هستند، حكومتي كه مردم در آن مشاركت داشته باشند كارآمدتر است. افرادي كه از تصميمها تأثير ميپذيرند حق دارند در گرفتن تصميمهاي ديگر مشاركت داشته باشند و مشروعيت حكومت بر مشاركت استوار است. وارثان نهايي نظريهي ابزاري، فايده گرايان و كثرت گرايان هستند.
2 . نظريهي تكاملي مشاركت:
طرفداران اين نظريه استدلال ميكنند كه شهروند آرماني، يك شهروند مشاركت كننده است و بنابراين مشاركت، اعمال مسؤوليت اجتماعي است يا يك تجربهي يادگيري است كه شهروندان را نه تنها آگاه از حقوق خود بلكه آگاه از وظايف و مسؤوليتهايشان پرورش ميدهد. چنين ديدگاهي در نوشتههاي «ارسطو، جان استوارت ميل، دوتوكويل و روسو» يافت ميشود. «ميسرا» ميگويد: «رشد تواناييهاي اساسي بشر از جمله شأن و منزلت انساني و مسؤول ساختن بشر در باروري نيروي تصميمگيري و عملي كه سنجيده و از روي فكر باشد.[8]»
مباني مشاركت سياسي
اين مباني به اختصار عبارتاند از:
1.مدني بودن انسان :
انسان بالطبع مدني يا سياسي است.[9]زندگي سياسي براساس روابط مبتني بر اطاعت پذيري و فرمانروايي انسانها با يكديگر امكان پذير ميگردد و در اين فرآيند، فرد و جامعه بر يكديگر تأثير ميگذارند. در نتيجه، افراد بايستي با مشاركت فعال خويش در سرنوشت خود و جامعه، دخالت كرده و در چگونگي ادارهي امور كشور تأثير گذار باشند چرا كه اگر در تعيين سرنوشت خود مشاركت نداشته باشند بر اساس سنتهاي موجود در عالم خلقت، ديگران با سلطه برآنها، براي آنها تصميمگيري خواهند كرد و هر طوري كه بخواهند با سياستگذاري و تنظيم ادارهي امور، آنها را به دنبال خود ميكشند و چه بسا كه آنها را به ورطهي هلاكت بيندازند.
2. خردمند بودن انسان :
خرد و عقل انسان كه حاصل آن انديشه، تعقل و تدبير است. ضرورت همكاري و تعاون در امور مشترك را مورد توجه و تأييد قرار داده است. براين اساس كنشهاي مربوط به مشاركت همگاني رفتارهايي معقول و هدفمندند و اين بدين معناست كه قصد مردم اين است كه به دليل خردمند بودن از راه ابزارهاي مناسب به نتايج خاصي برسند.
3. منافع عمومي و مشترك :
انسانها در زندگي داراي منافع مشترك و عمومي هستند كه رسيدن به آنها جز از راه اقدام جمعي و همراه با مشاركت ممكن نيست. به علاوه انگيزههاي متفاوتي همچون كار به خاطر منافع عمومي، احساس وظيفه، علاقه به كار با ديگران، كسب محبوبيت بين ديگران، برخورداري از احترام و قدرداني ديگر شهروندان و يا دستيابي به اهداف جمعي، افراد را به مشاركت در حوزههاي سياسي و اجتماعي ترغيب ميكند. به بياني: رابطهي متقابل و انتظار از يكديگر حوزهي گستردهاي براي مشاركت سياسي فراهم ساخته كه عملكرد فرد در سازمانها و نهادهاي جامعه را در گسترهي مشاركت سياسي قرار ميدهد.[10]
4. اصل حاكميت عمومي :
مشاركت سياسي به منظور اعمال حق حاكميت مردم در تعيين سرنوشت خود، امري لازم و ضروري است. اگر مردم براي تعيين سرنوشت خود در صحنه حاضر نباشند و بار مسؤوليت را به گردن ديگران بيندازند، حق حاكميت شان در تعيين سرنوشت از بين ميرود. طبق سنتهاي اسلامي هر كس در اين راه تلاش كند، به اندازهي سعي و كوشش خود ميتواند در تعيين سرنوشت خويش مؤثر باشد.
5. مسؤوليت شرعي و ديني :
اهميت مشورت و مشاوره، همكاري و همگامي در انجام امور در اسلام مورد تأكيد قرار گرفته است وآيات بسياري وجود دارند كه به طور شفاف و روشن حاوي پيامهايي در اين مورد هستند. به عنوان نمونه: «... وَشاوَرهُم في الأَمرِ فإذَا عَزَمتَ فَتَوَكَّل عَلَي الله إِنَّ الله يحِبُّ المُتَوَكِّلينَ؛[11] و در كارها با آنان مشورت نما، ليكن آنگاه كه خود تصميم گرفتي با توكل به خدا آن را انجام ده كه خدا آنان را كه بر او اعتماد كنند، دوست دارد.» يا: «وَالَّذينَ استَجابُوا لِرَبِهِم وَاقَامُواالصَّلوه و أَمرُهُم شُورَي بَينَهُم وَ مِمّا رَزَقنَهُم ينفِقُونَ؛[12] و آنان كه امر خدا اجابت كردند و نماز را به پاي داشتند و كارشان را به مشورت با يكديگر انجام ميدهند و از آنچه روزي آنها كرديم به فقيران انفاق ميكنند.» يا پيامبر(صلياللهعليهوآله) ميفرمايد: «مردم همگي كسان خدايند ...»[13] امام علي(عليهالسلام) نيز در نامهي معروف خود به مالك اشتر ميفرمايد: «بدان كه رعيت را صنفهايي است كه كارشان جز به يكديگر اصلاح نشود و از يكديگر بي نياز نباشند.»[14] بنابراين با توجه به مباني ياد شده، مشاركت امري انساني و در عين حال ضروري و لازم براي بشر است.
اهميت و جايگاه مشاركت سياسي در جهان امروز
امروزه انديشمندان و صاحبنظران سياست مشاركت سياسي را يكي از شاخصههاي جوامع مردمسالار ميدانند. هر جامعهاي كه ادعاي مردمسالاري را داشته باشد، اما نتواند مشاركت مردم را در اعمال حاكميت به وسيلهي نهادهاي مدني و تشكلهاي سياسي و يا مشاركت مستقيم آنها فراهم كند، ادعاي آن حرف بيمعنايي خواهد بود. در حقيقت يكي از مؤلفههاي تعيين كنندهي حاكميت مردمي، فراهم بودن شرايط براي تمامي شهروندان جهت مشاركت در سياست و امور حكومتي است. به بياني: تنها از راه مشاركت است كه قدرت سياسي به طريق مسالمت آميز دست به دست ميگردد و ميزان توسعهي سياسي يك كشور بستگي مستقيم به اين مؤلفهي اساسي دارد. (اسكندري و علايي، همان) در واقع: فقدان مشاركت عمومي، حكومت و ادارهي سياسي جامعه را در دام خودكامگي و استبداد گرفتار ميكند. [15]
راههاي گسترش فرهنگ مشاركتي در جامعه
به طور كلي راههايي كه براي مشاركت عمومي و سياسي مردم ميتوان به كار گرفت، عبارتند از:
1) تبيين باورهاي ديني و گسترش آن در جامعه :
دين يكي از مؤلفههاي اصلي، مهم و موتور محركهي جنبشهاي اجتماعي و سياسي در جامعه ميباشد. باورهاي ديني در گسترش مشاركت سياسي اهميت زيادي دارد. تأثير دين در گسترش مشاركت مردمي در طول تاريخ به ويژه در جهان اسلام انكار ناپذير است. ابن خلدون، دربارهي نقش دين در مشاركت ميگويد: «دين در بين نيروها وحدت ميآفريند، رقابتها را از بين ميبرد و به افراد روحيهي ايثار ميدهد. اين روحيه به افزايش مشاركت و ايجاد دولتهاي وسيع ميانجامد. چنانچه باورهاي مذهبي به دليل تجمل پرستي و ... به ركود گرايد، وحدت اجتماعي متزلزل ميگردد.» (ابنخلدون، مقدمه) اين موضوع به ويژه در مكتب تشيع كه رهبري ديني از رهبري سياسي تفكيك ناپذير است و اين دو در قالب و احدام امت همواره ملازم هم بودهاند، بسيار با اهميتتر و سرنوشت سازتر بوده است. بنابراين با تبيين صحيح جايگاه دين و باورهاي ديني در جامعه ميتوان مشاركت مردم در امور اجتماعي و سياسي را بالا برد.
2) افزايش آگاهي مردم :
يكي از موانع مشاركت عمومي ناآگاهي است كه قشر زيادي از جامعه نسبت به توان خود ناآگاه هستند. پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران با گسترش بيان اطلاعات براي آشنايي مردم با مباني قانون اساسي و ديدگاه اسلام دربارهي مشاركت از راه رسانههاي گروهي و همچنين تبيين احاديث اسلامي و سخنان امام خميني در مورد مشاركت عمومي، افزايش مشاركت عمومي در سطح قابل ملاحظهاي مشهود شده است زيرا آگاهيهاي عمومي نقش بسيار مهمي در توسعهي مشاركت مردمي دارد.
3) جلوگيري از سلطهي گروههاي انحصار طلب :
با جلوگيري از تسلط گروههاي انحصار طلب بر اركان سياسي و اقتصادي جامعه و حفظ عدالت اجتماعي ميتوان انگيزهي تمايل عموم مردم را به مشاركت در امور سياسيي تقويت نمود زيرا اگر تمام كارها در دست حزب يا جناح خاصي قرار گيرد و دستگاهها و نهادهاي حكومتي فقط در راستاي خواست آنها حركت كنند، ديگر فضايي براي تحقق مشاركت مردمي نميماند.
4) وجود احزاب قانوني و مشروع :
يكي از راهكارهاي توسعهي مشاركت مردمي وجود احزاب قانوني و مشروع است كه نيروهاي مردمي را در گسترش مشاركت سياسي جهت دهي نمايند.
5) وجود نهادهاي مشورتي و شورايي :
براي تحقق مشاركت عمومي و همگاني بايد نهادهايي مشورتي به وجود آورد كه ضمن كمك به انتخاب اصلح، چگونگي مشاركت سياسي مردم را نهادمند و سازمان يافته كنند.
6) ايجاد فرهنگ سياسي مشاركتي فعال :
فرهنگ از مهمترين عوامل مشاركت سياسي و اجتماعي است. مشاركت افراد در جامعهاي كه داراي فرهنگ سياسي مشاركتي است، گسترده است؛ در مقابل، در جامعهي فاقد چنين فرهنگي مردم با پديدههاي سياسي و اجتماعي بر خورد انفعالي دارند. از اين رو بايد فرهنگ مشاركت مردمي را به نحو مطلوب نهادينه سازي نمود.
7) ايجاد اعتماد عمومي :
براي نهادينه شدن مشاركت سياسي، تحول باورها و تغيير ذهنيت مردم و برانگيختن حساسيت سياسي آنها ضروري است. زيرا برانگيختن مشاركت مردم در قالب تشكلهاي سياسي، پويايي نظام اجتماعي و ثبات حاكميت را در پي دارد. بدين سبب «رابرت دال» بر اين عقيده است كه اعتماد و مسؤولتپذيري در بين فعالان سياسي مهمترين محل مناسب براي مشاركت سياسي است.[16]
8) عدالت اجتماعي و فقرزدايي :
محورهاي مهمي هستند كه در گسترش مشاركت سياسي و اجتماعي نقش اساسي و تعيين كنندهاي دارند. قرآن كريم عدالت اجتماعي و اقتصادي را هدف اساسي بعثت پيامبران الهي ميداند. (17) امام خميني هم هدف كلي احكام شرعي را بسط عدالت و حكومت ديني معرفي ميكند.[18]اگر شرايط اقتصادي به گونهاي باشد كه انسان فقط بتواند وسيلهي اوليهي معاش را فراهم كند، فرصتي براي مشاركت نخواهد داشت. از اين رو آرامش و امنيت معاش، فرصت بهتري را براي پرورش استعدادهاي مشاركتي فراهم ميكند.
9) رسانههاي جمعي :
رسانهها نوعي ابزار ارتباطي در جامعه هستند كه در دنياي امروزي نقش بسيار مهمي را در بيداري مردم ايفا ميكنند. يكي از كاركردهاي رسانهها ايجاد همبستگي اجتماعي و زمينهسازي براي مشاركت عمومي است.
شرايط تحقق مشاركت سياسي مطلوب
تحقق مشاركت سياسي مطلوب مبتني بر فرهنگ مشاركتي فراگير و پوياست اما نياز به شرايطي چند دارد كه عبارتاند از:
1. مشاركت مشروط به برابري انسانهاست. از اين رو فرصتهاي برابر را ميطلبد و در غير اين صورت نميتوان از مشاركت به معناي واقعي سخن گفت.
2. مشاركت منوط به آزادي انسانهاست. در يك نظام مشاركتي فرض بر اين است كه مردم بايد آزاديهاي اساسي را براي تأثيرگذاري بر سياستها و به دست آوردن مناصب عمومي داشته باشند و دولت نيز بايد امكان اين آزاديها را فراهم كند. بر اين مبنا مشاركت «تعهدي فعالانه، آزادانه و مسؤولانه» است كه به عنوان يكي از سازوكارهاي اعمال قدرت از درون جامعه بر ميخيزد.[19]
3. مشاركت حق مردم است و حق گرفتني است و از اين رو مردم بايد توانايي گرفتن اين حق را دارا باشند.
4. مشاركت نياز به آگاهي دارد و بيش از هر چيز نيازمند اقدام آگاهانه مردم است. مشاركت سياسي فعاليت داوطلبانهي اعضاي جامعه در انتخاب رهبران و شركت مستقيم و غيرمستقيم در سياستگذاري عمومي است.[20]
5. مشاركت فعاليتي كيفي و داراي درجات نسبي است. از اين رو گسترده و ژرفاي آن متغير و در عين حال بسيار مهم ميباشد.
6. مشاركت داراي پيامدها و نتايج دو سويه بر مردم و حكومت است و چنانچه بنا باشد مؤثر واقع گردد، مستلزم تغييراتي بنياني در انديشه و عمل اين دو است. پس بايد از درون مردم بجوشد و در قالبهاي پايدار و مقبول جامعه و دولت تبلور يابد.
7. ايدههاي مشاركتي همه و همه يك مخرج مشترك دارد و آن اهميت دادن به نقش و نظر مردم در تصميمگيريهاي سياسي و دسترسي آنان به منابع قدرت است. از اين رو براي تحقق آن بايد موانع را نيز برداشت.
موانع مشاركت سياسي
موانع مشاركت عبارتاند از: «محدوديتهاي تحميلي بر افراد، محيط سياسي عمومي با ماهيت بازدارندگي، نظام حزبي و سياسي تك بعدي، قصور و كوتاهي اجتماع در تأمين نيازهاي افراد، فقدان امنيت، نبود عدالت، عدم تخصيص فرصتهاي برابر، عدم حراست از كرامت انساني، عدم دسترسي يكسان و برابر به اطلاعات و خبرها، جوّ سياسي ناسالم، فقدان انگيزش براي ياري دادن ديگران، شكاف ميان نخبگان و تودهي مردم، وابستگي سياسي، اقتصادي و به ويژه فرهنگي.»
نتيجه گيري
انسانها براي ادارهي عمومي خويش نيازمند مشاركت سياسي هستند و از اين رو اين امر با فطرت و طبيعت آنها سازگاري و انطباق دارد. اما براي تأمين مشاركت سياسي مردم مجموعه سيستم و نظام حكومتي بايد مشاركت پذير باشد، در غير اين صورت آفات و آسيبهاي ضد مشاركتي نظام، به تدريج زمينههاي تحقق امر مشاركت را نيز از ميان بر خواهد داشت و ديكتاتوري و خود رأيي را جايگزين آن خواهد كرد. مكتب اسلام با ارج نهادن به مردم، مشاركت آنها را در امور سياسي و عمومي خواستار شده است؛ به گونهاي كه حتي خداوند پيامبرش را فرمان مشورت با مردم ميدهد. امام خميني نيز بر مشاركت مردم و حضور آنان در صحنههاي سياسي تأكيدي به جد داشتند.
عمدهترين عامل تأمين مشاركت، آگاهي و علاقهي مردم و احساس مسؤوليت آنها است كه در درون فرهنگ سياسي مشاركتي فعال و پويا ميتواند زمينهساز تحقق مشاركت سياسي در جامعه گردد، به علاوه تا زماني كه نتوان مردم را به اين باور سوق داد كه با مشاركت سياسي، تعاون و همياري عمومي و مشاوره و شور جمعي است كه ميتوان به جامعهاي توسعه يافته، مرفه و سعادتمند دست يافت و تا زماني كه نتوان فرهنگ خود محوري و خودرأيي را در جامعه از ميان برداشت، سخن گفتن از مشاركت سياسي مردم بيمعنا خواهد بود.(*)
پينوشتها:
[1]. جمشيدي،1385 : 85
[2]. دو ورژه، 1376 :14
[3]. جمشيدي ،1383: 110
[4]. امام خميني، 1378 : 12/181
[5]. زاكس، 1377: 115
[6]. كائوتري،1379، ص6
[7]. مك آيور، 1349 : 383-387
[8]. توسلي،1382،ص 43
[9]. ارسطو،1364: 5
[10]. اپتر ، 1380: 20
[11]. سورهي آلعمران، آيهي 159
[12]. سورهي شوري، آيهي 38
[13]. نهج الفصاحه، ص789
[14]. نهج البلاغه،ترجمهي آيتي، 1378، ص727.
[15]. جمشيدي ،1382: 100
[16]. Dahl, 1982, p. 35
[17]. سورهي حديد :آيهي 25
[18]. صحيفهي امام، ج21، وصيت نامه.
[19]. كائوتري:1379 ، 6
[20]. مصفّا، 1375:ص 9
منابع :
1- ابنخلدون، مقدمه، ترجمهي محمد پروين گنابادي، تهران: انتشارات علمي و فرهنگي .
2- اپتر، ديويد اي؛ اعتراض سياسي و تغير اجتماعي، ترجمهي محمدرضا سعيد آبادي، تهران: پژوهشكدهي مطالعات راهبردي، 1380.
3- ارسطو، سياست، ترجمهي حميد عنايت، تهران: جيبي، 1364.
4- امام خميني، صحيفهي امام، تهران: مؤسسهي تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1378، 22جلد.
5- اوكلي، پيتر و ديويد مارسدن، رهيافتهاي مشاركت در توسعهي روستايي، تهران: انتشارات مركز مطالعات روستايي وزارت جهاد،1370.
6- توسلي، غلام عباس، نظريههاي جامعهشناسي(1)، تهران: دانشگاه پيام نور، چاپ نهم: 1382.
7- جمشيدي، محمد حسين، رخ انديشه، كتاب اول، تهران: كلبهي معرفت، 1385.
8- مباني و تاريخ انديشهي نظامي در جهان، تهران: دورهي عالي جنگ سپاه، 1383.
9 - «مشاركت سياسي و آيندهي انقلاب اسلامي ايران»، مجموعه مقالات همايش چالشهاي آيندهي انقلاب اسلامي، تهران: پژوهشكدهي امام خميني(ره) و انقلاب اسلامي، 1382
10- دهخدا، علي اكبر، لغت نامه، تهران : انتشارات دانشگاه تهران .
11- دو ورژه، موريس ، اصول علم سياست ، ترجمهي ابوالفضل قاضي ، تهران ، نشر داگستر ، 1376.
12- راش، مايكل، جامعه و سياست، ترجمهي منوچهر صبوري كاشاني، تهران: انتشارات سمت، 1377.
13- زاكس، ولفگانگ، نگاهي نو به مفاهيم توسعه، ترجمه: فريده فرهي و وحيد بزرگي، تهران: مركز، 1377.
14- عالم، عبدالرحمن، بنيادهاي علم سياست، تهران: نشر ني، 1380.
15- غفاري، غلام رضا، بررسي موانع اجتماعي ـ فرهنگي مؤثر بر مشاركت اجتماعي ـ اقتصادي سازمان يافته (در قالب NGO ها) در جامعهي روستايي ايران، تهران: مؤسسهي مطالعات و تحقيقات اجتماعي دانشگاه تهران، 1380.
16- قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، تهران: نشر دوران، 1382.
17- قرآن كريم
18- كائوتري، هوئين، در هوئين كائوتري و ديگران، مشاركت در توسعه، ترجمه: هادي غبرائي و داوود طبايي، تهران: روش، 1379.
19- مجلهي مديريت شهري، شمارهي هشتم،1380.
20- مصفّا، نسرين، مشاركت سياسي زنان در ايران، تهران: وزارت امور خارجه، 1375.
21- مك آيور، م. ، جامعه و حكومت، ترجمهي ابراهيم علي كني. تهران: انتشارات ترجمه و نشر كتاب، 1349.
22- مؤسسهي تحقيقاتي توسعهي اجتماعي سازمان ملل 1982.
23- نهج البلاغه، گرد آوري سيدشريف رضي، ترجمهي عبدالمحمد آيتي، تهران: بنياد نهج البلاغه، 1378.
24- نهج الفصاحه (سخنان پيامبر اسلام)، گردآوري و ترجمهي ابوالقاسم پاينده، تهران، جاويدان، 1385.
25- Dahi, Robert A., Polyarshy; PartiCipation and Opposition, London, University Press, 1982.
چرا « حماسه » اقتصادي ؟
تنظيم و ويرايش: سايت حرف آخر
رهبر معظم انقلاب در پيام نوروزي خود خطاب به ملت ايران، سال 92 را سال « حماسه سياسي و حماسه اقتصادي » نام گذاري كردند. اين امر نشان دهنده اهميت اقتصاد در كنار سياست در تفكر رهبر انقلاب است و ايشان با اذعان به سختي هاي اقتصادي كه در سال 91 بر ملت ايران بار شد، با اين نام گذاري درجه اهميت اقتصاد را در برهه حساس كنوني ياد آور شدند.
هرچند سال هاي قبل نيز محور شعارهاي رهبر معظم انقلاب اقتصاد بود، اين سال با عنوان سال « حماسه » اقتصادي در شعار ايشان تجلي ميابد. دليل حماسه سازي در سال 92 اما چيست؟
سال 91 كه شروعش با آثار تورمي هدفمندي يارانه ها و به دنبال آن افزايش نرخ ارز و در نهايت تحريم هاي همه جانب دشمنان ايران بود، تا پايان شاهد انواع و اقسام موج ها و شوك هاي اقتصادي به خصوص براي قشر متوسط و ضعيف جامعه ايران بود. شوك هاي اقتصادي كه هر كدام از آنها يك به يك بر بدنه اقتصاد كشور فرود آمد و همراه شد با دستپاچگي و بي برنامگي مسئولان دولت و مجلس در برخورد با اين شوك ها.
رهبر انقلاب نيز در پيام نوروزي خود به اين مسئله به شكلي كاملا شفاف و واضح اشاره كردند و فرمودند: در زمينهي اقتصاد البته بر مردم فشار وارد آمد، مشكلاتي ايجاد شد؛ بخصوص كه اشكالاتي هم در داخل وجود داشت؛ برخي از كوتاهيها و سهلانگاريها انجام گرفت كه به نقشههاي دشمن كمك كرد.
بدون شك از منظر رهبر انقلاب مجموعه سهل انگاري ها و سوء مديريت هاي اقتصادي در سال 91 پنهان نمانده است و ايشان به خوبي درجه اهميت و تاثير اين دست از سوء مديريت ها را بر بدنه جامه و اقتصاد بيان كرده اند.
اما شعار امسال تا حد زيادي متفاوت با شعارهاي اقتصادي سال گذشته است. اين سال، سال «حماسه» است و دليل آن تا حد زيادي واضح است. شوك ها و سختي هاي اقتصادي كه در سال 91 بر كشور بار شده است به راستي نيازمند يك حماسه سازي براي عبور دادن كشور از گردنه بحران اقتصادي است.
در جايي كه توليد ملي ضربات بزرگي به دليل اشتباه در اجراي هدفمند سازي يارانه ها خورده است، در جايي كه افزايش نرخ تورم به شكل بي سابقه اي طي يك دهه گذشته تداوم يافته و از مرز 30 درصد عبور كرده است و همچنين همزمان با آن افزايش نرخ ارز منجر به افت ارزش پول ملي و كاهش دسترسي به كالاهاي خارجي و وارداتي شده است، حماسه سازي اقتصادي لازمه بازگرداندن كشور و اقتصاد آن به حالت عادي است.
آنچه اهميت دارد اين است كه حماسه اقتصادي در كنار حماسه سياسي از ديد رهبر انقلاب بيان شده است و با توجه به اشاراتي كه رهبر انقلاب در پيام نوروزي خود به مسئله انتخابات رياست جمهوري داشتند، گويا اينطور به نظر ميرسد كه بخش اعظمي از اين حماسه آفريني اقتصادي بر گردن و به دوش دولت بعدي است.
رهبر انقلاب اشاره كرده اند كه: لازم است هم در زمينهي اقتصاد، هم در زمينهي سياست، حضور مردم حضور جهادي باشد. با حماسه و با شور بايد وارد شد، با همت بلند و نگاه اميدوارانه بايد وارد شد، با دل پر اميد و پر نشاط بايد وارد ميدانها شد و با حماسهآفريني بايد به اهداف خود رسيد.
بدون شك مي توان گفت حماسه سازي اقتصادي از هر دو جبهه – مردم و مسولان – بايد مد نظر واقع شود. در جبهه مردم همانگونه كه رهبر انقلاب اشاره كرده اند، نگاه اميدوارانه و همت بلند لازمه حضور جهادي است و در جبهه مسئولان نيز با توجه به تجربياتي كه از سال 91 به دست آمده است، برنامه ريزي دقيق، پرهيز از برخوردهاي دفعتي و تصميم گيريهاي خلق الساعه و مديريت فضاي اقتصاد كشور به شكل روشمند و هوشمندانه است.
شعار امسال تفاوتي فاحش با شعارهاي سال گذشته دارد زيرا در دل خود اهميت و بزرگي اقداماتي كه بايد براي حماسه سازي صورت پذيرد را جاي داده است. حماسه سازي يك شرط اساسي دارد، و آن همدلي همياري كساني است كه قرار است حماسه بسازند.
با اين شرط، بايد از مسئولان خواست كه با مديريت صحيح و علمي، مردم را با برنامه هاي خود و مسير تحول اقتصادي كشور در اين برهه حساس همراه سازند و بر اساس تغيير شرايط مسير حركتي اقتصاد كشور را تغيير دهند. و اين وظيفه اي است كه هم بر دوش دولت فعلي است و هم بر دوش دولت آينده.
با درس گرفتن از گذشته حماسه سياسي و اقتصادي را رقم بزنيم
تنظيم و ويرايش: سايت حرف آخر
سال جديد آمد و مثل هميشه، بيانات رهبر انقلاب در آغازين لحظات سال نو راهبرديست براي ما كه ميخواهيم در كوران حوادث مختلف آينده، راه را از چاه تشخيص دهيم. در بيانات نوروزي ايشان، سه موضوع اساسي به چشم ميخورد كه لازم است به آنها توجه ويژهاي داشته باشيم.
اولين موضوع مورد اشارهي ايشان، تأكيد به تكريم ايام شهادت حضرت فاطمه (س) است. همانطور كه مستحضريد، از پنجم فروردين امسال فاطميه شروع ميشود. از قضا در آخرين روزهاي امسال نيز، دوباره شاهد اين روزهاي عزيز خواهيم بود. به عبارت ديگر، سال 92 با گرامي داشت روزهاي شهادت مادر دو جهان آغاز شده و با همين مناسبت نيز به پايان ميرسد.
اين تطابق قطعاً براي ما ايرانيها يك امتحان الهيست. امتحاني كه لازم است در آن مثل چند سال پيش كه شاهد تداخل نوروز و عاشورا بوديم، ارزشهاي دينيمان را بر هر چيزي محترم و مقدم بشماريم. توجه به اين نكته شايد جالب باشد كه رهبر انقلاب در جايي فرموده بودند كه من رزق هر سالهي مملكت را در شبهاي عزاداري حضرت فاطمه (س) از خدا ميگيريم.
رزقي كه اگر به هر شكلي توسط خداوند مقدر شود، براساس آيات و روايات محكمي كه در اين خصوص وجود دارد، توسط خود خداوند عطا شده و همان كسي كه تعيين كنندهي اندازهي رزق ماست، خودش هم اسباب رسيدنش را فراهم ميكند، حتي اگر همهي دنيا مانع شوند. اهميت اين نكته وقتي معلوم ميشود كه موضوع فوق را با دغدغهي اساسي سال گذشتهي مردم كه همانا تأمين معاش بود، مرتبط بدانيم.
سال 91 سالي بود كه با توجه به تحريمهاي سنگين دولت استعمارگر امريكا و يكسري بيتدبيريهاي داخلي، معاش مردم به شدت تحت تأثير قرار گرفت و بنابر اعتراف معاون اول رئيس جمهور در آخرين روزهاي سال گدشته، قدرت خريد حقوق بگيران نصف شد. اين مسئله به احتمال زياد در سال جديد نيز دامنگير ما خواهد بود و قدرت خريد مردم، مهمترين معضل دولتمردان است.
به همين دليل، رويكرد اقتصادي موجود در پيامهاي نوروزي چند سالهي اخير رهبر انقلاب در سال جديد نيز با عنوان « حماسه اقتصادي » تكرار شد. در اينجا بايد دقت كنيم كه هر نوع برنامهريزي اقتصادي و مديريت منابع براي تحقق بخشيدن به امر حماسه اقتصادي جاي خودش لازم و واجب، اما توجه به ابعاد ديني و اعتقادي موجود در ادبيات ديني ما كه جزء محكمات مذهب ما محسوب ميشوند نيز ضروري مينمايد.
در كنار موضوع حماسهي اقتصادي به عنوان بخشي از دومين موضوع مورد بحث رهبر انقلاب، موضوع « حماسه سياسي » نيز در بيانات ايشان وجود داشت. مسئلهي انتخابات رياست جمهوري پيشرو، مهمترين عرصهي تبلور اين حماسه است. اما آنچه كه باعث ميشود اين حماسه عملي شود، توجه به دو امر شور و شعور سياسي در انتخابات آتيست.
همهي ما بايد توجه داشته باشيم كه از يكسو، با حضور موثر خود در روند انتخابات، گرمابخش اين آزمون سياسي باشيم تا آنهايي را كه بر طبل تحريم انتخابات ميكوبند مأيوس كرده و بينيشان را به خاك بماليم و از سوي ديگر، سعي كنيم تا با فراگيري و استفادهي ملاكهاي انتخاب يك رئيس جمهور اصلح، فردي را به مسند دومين شخص مملكت بنشانيم كه شايستهي اين جايگاه باشد.
اما سومين موضوعي كه در پيام نوروزي رهبر انقلاب به چشم ميخورد، ريشهيابي مشكلات سال گذشته بود. ايشان از يكسو به عوامل خارجي اين مشكلات اشاره كرده و وجود آنها را اعلام ميكنند و از سوي ديگر، عوامل داخلي معضلات سال 91 را نيز دخيل دانسته و توجه ما را به آنها جلب مينمايند. به عبارت ديگر، در تحليل رهبر انقلاب و بر خلاف تحليل بعضيها، نه بايد تنها به مشكلات داخلي توجه كرد و نه بايد صرفاً به عوامل خارجي بسنده نمود.
به عبارت ديگر، داشتن نگاه جامع به عوامل بروز معضلات سياسي و اقتصادي در سال 91 است كه ما را در رفع آنها كمك ميكند. ولي در اين ميان بايد توجه داشت كه عوامل خارجي مشكلات هميشه بوده و هميشه هم در بالاترين حد خود بوده. آنچه باعث ميشود كه اين عوامل كاريتر شوند، آلترناتيوهاي داخليست. به همين دليل است كه بزرگان ما فرمودهاند: درون را بساز، بيرون خودش ساخته ميشود.
قطعاً توضيح و تشريح پيام رهبر انقلاب در اين فرصت اندك كامل نخواهد بود. اميدواريم كه در اين سال جديد، تبيين بيانات رهبر انقلاب تبديل به يكي از مهمترين دلمشغوليهاي اهل قلم شده تا زمينه براي تحقق اهداف سالانهي مملكت فراهم گردد. انشالله / بولتن نيوز
بسماللهالرّحمنالرّحیم
یا مقلّب القلوب و الأبصار، یا مدبّر اللّیل و النّهار، یا محوّل الحول و الأحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال.
اللّهمّ صلّ علی حبیبتك سیّدة نساء العالمین فاطمة بنت محمّد صلّی الله علیه و ءاله. اللّهمّ صلّ علیها و علی ابیها و بعلها و بنیها. اللّهمّ کن لولیّك الحجّة بن الحسن صلواتك علیه و علی ءابائه فی هذه السّاعة و فی کلّ ساعة ولیّا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتّی تسکنه ارضك طوعا و تمتّعه فیها طویلا. اللّهمّ اعطه فی نفسه و ذرّیّته و شیعته و رعیّته و خاصّته و عامّته و عدوّه و
جمیع اهل الدّنیا ما تقر به عینه و تسرّ به نفسه.
شفاف: تبریک عرض میکنم به همهی هممیهنان عزیزمان در سراسر کشور، و به همهی ایرانیان در هر نقطهای از جهان که هستند، و به همهی ملتهائی که نوروز را گرامی میدارند؛ مخصوصاً به ایثارگران عزیزمان، خانوادههای شهدا، جانبازان و خانوادههایشان، و همهی کسانی که در راه خدمت به نظام اسلامی و به کشور عزیزمان مشغول فعالیتند. امیدواریم خداوند متعال این روز را و این آغاز سال را برای ملت ما، برای همهی مسلمانان عالم، مایهی شادی و بهروزی و نشاط قرار دهد و ما را به انجام وظائفمان موفق و مؤید بدارد. به هممیهنان عزیزمان عرض میكنم توجه داشته باشند كه ایام فاطمیه در اواسط روزهای عید است و تكریم و احترام این ایام برای همهی ما لازم است.
ساعت تحویل و هنگام تحویل، در حقیقت حد فاصلی است بین یك پایان و یك آغاز؛ پایان سال گذشته و آغاز سال نو. البته نگاه عمدهی ما باید به طرف جلو باشد؛ سال نو را ببینیم، برای آن خودمان را آماده كنیم و برنامهریزی كنیم؛ اما حتماً نگاه ِ به پشت سر و راهی كه طی كردهایم هم برای ما مفید است، برای اینكه ببینیم چه كردهایم، چگونه حركت كردهایم، نتائج كار ما چه بوده است، و از آن درس بگیریم و تجربه بیاموزیم.
سال ۹۱ مثل همهی سالها، سالی متنوع و دارای رنگها و نقشهای گوناگون بود؛ شیرینی هم داشت، تلخی هم داشت؛ پیروزی هم داشت، عقبماندگی هم داشت. زندگی انسانها در طول حیات، همیشه همین جور است؛ با كش و قوسها همراه است، با فراز و نشیبها همراه است؛ مهم این است كه از نشیبها خارج شویم ، خودمان را به اوجها برسانیم .
آنچه كه در طول سال ۹۱ از جنبهی مواجههی ما با جهان استكبار آشكار و واضح بود، عبارت بود از سختگیری دشمنان بر ملت ایران و بر نظام جمهوری اسلامی. البته ظاهر قضیه، سختگیری دشمن بود؛ اما باطن قضیه، ورزیدگی ملت ایران و پیروزی او در میدانهای مختلف بود. آنچه كه دشمنان ما هدف گرفته بودند، صحنهها و عرصههای مختلف بود؛ عمدتاً عرصهی اقتصاد و عرصهی سیاست بود. در عرصهی اقتصاد، گفتند و تصریح كردند كه میخواهند ملت ایران را بهوسیلهی تحریم فلج كنند؛ اما نتوانستند ملت ایران را فلج كنند و ما در میدانهای مختلف، به توفیق الهی و به فضل پروردگار، به پیشرفتهای زیادی دست پیدا كردیم؛ كه تفصیل آنها برای ملت عزیزمان گفته شده است، گفته خواهد شد؛ من هم انشاءالله در سخنرانی روز اول فروردین، به شرط حیات، اجمالاً مطالبی عرض خواهم كرد.
در زمینهی اقتصاد البته بر مردم فشار وارد آمد، مشكلاتی ایجاد شد؛ بخصوص كه اشكالاتی هم در داخل وجود داشت؛ برخی از كوتاهیها و سهلانگاریها انجام گرفت كه به نقشههای دشمن كمک كرد؛ لیكن در مجموع، حركت مجموعهی نظام و مجموعهی مردم، یک حركت رو به جلو بوده است و انشاءالله آثار و نتائج این ورزیدگی را در آینده خواهیم دید.
در عرصهی سیاست، از یک جهت همت آنها این بود که ملت ایران را منزوی کنند، از جهت دیگر ملت ایران را دچار دودلی و تردید کنند؛ همت آنها را کوتاه و ضعیف کنند. درست عکس این عمل شد؛ در واقع عکس این اتفاق افتاد. در زمینهی انزوای ملت ایران، نه فقط نتوانستند سیاستهای بینالمللی و منطقی ما را محدود کنند، بلکه حتّی نمونههائی از قبیل اجلاس جنبش غیر متعهدها با حضور تعداد کثیری از سران و مسئولان کشورهای جهان در تهران تشکیل شد و عکس آنچه را که دشمنان ما میخواستند، رقم زد و نشان داد که جمهوری اسلامی نه فقط منزوی نیست، بلکه در دنیا با چشم تکریم و احترام به جمهوری اسلامی و به ایران اسلامی و به ملت عزیز ما نگریسته میشود.
در زمینهی مسائل داخلی، مردم عزیز ما در آنجائی که امکان و موقعیت ابراز احساسات وجود داشت ــ عمدتاً در بیست و دوم بهمن سال ۹۱ ــ آنچه را که لازمهی حماسه و شور بود، از خود نشان دادند؛ از سالهای دیگر پرشورتر و متراکمتر در صحنه حاضر شدند. یک نمونهی دیگر هم حضور مردم خراسان شمالی در بحبوحهی تحریمها بود، که نمونه و مستورهای از وضعیت و روحیهی ملت ایران را نشان میداد نسبت به نظام اسلامی و به مسئولان خدمتگار و خدمتگزار خودشان. کارهای بزرگی هم بحمدالله در طول سال انجام گرفته است؛ تلاشهای علمی، کارهای زیربنائی، تحرک فراوان مسئولین و مردم. زمینهها برای حرکتِ رو به جلو و انشاءالله جهش، فراهم شده است؛ هم در زمینهی اقتصاد، هم در زمینهی سیاست، و هم در همهی زمینههای حیاتیِ دیگر.
سال ۹۲ برابر چشمانداز امیدوارانهای که به لطف پروردگار و همت مردم مسلمان برای ما ترسیم شده است، سال پیشرفت و تحرک و ورزیدگی ملت ایران خواهد بود؛ نه به این معنا که دشمنیِ دشمنان کاسته خواهد شد، بلکه به این معنا که آمادگی ملت ایران بیشتر و حضور او مؤثرتر و سازندگی آیندهی این ملت به دست خودشان و با همتِ با کفایت خودشان انشاءالله بهتر و امیدبخشتر خواهد شد.
البته آنچه را که ما در سال ۹۲ در پیشِ رو داریم، باز عمدتاً در دو عرصهی مهم اقتصاد و سیاست است. در عرصهی اقتصاد، به تولید ملی باید توجه شود؛ همچنان که در شعار سال گذشته بود. البته کارهائی هم انجام گرفت؛ منتها ترویج تولید ملی و حمایت از کار و سرمایهی ایرانی، یک مسئلهی بلندمدت است؛ در یک سال به سرانجام نمیرسد. خوشبختانه در نیمهی دوم سال ۹۱ سیاستهای تولید ملی تصویب شد و ابلاغ شد ــ یعنی در واقع این كار ریلگذاری شد ــ كه بر اساس آن، مجلس و دولت میتوانند برنامهریزی كنند و حركت خوبی را آغاز كنند و انشاءالله با همت بلند و با پشتكار پیش بروند.
در زمینهی امور سیاسی، كار بزرگ سال ۹۲، انتخابات ریاست جمهوری است؛ كه در واقع مقدرات اجرائی و سیاسی، و به یک معنا مقدرات عمومی كشور را برای چهار سال آینده برنامهریزی میكند. انشاءالله مردم با حضور خودشان در این میدان هم خواهند توانست آیندهی نیكی را برای كشور و برای خودشان رقم بزنند. البته لازم است هم در زمینهی اقتصاد، هم در زمینهی سیاست، حضور مردم حضور جهادی باشد. با حماسه و با شور باید وارد شد، با همت بلند و نگاه امیدوارانه باید وارد شد، با دل پر امید و پر نشاط باید وارد میدانها شد و با حماسهآفرینی باید به اهداف خود رسید.
با این نگاه، سال ۹۲ را به عنوان «سال حماسهی سیاسی و حماسهی اقتصادی» نامگذاری میكنیم و امیدواریم به فضل پروردگار، حماسهی اقتصادی و حماسهی سیاسی در این سال به دست مردم عزیزمان و مسئولان دلسوز كشور تحقق پیدا كند.
به امید توجهات پروردگار و دعای حضرت بقیةالله (ارواحنا فداه) و با درود به روح مطهر امام بزرگوار و شهیدان عزیز.
و السّلام علیكم و رحمةالله و بركاته
منبع : http://naj-va.blogfa.com/post/79
صفحه قبل 1 صفحه بعد